تاريخ : شنبه 5 مهر 1393برچسب:متن ادبی, | 16:59 | نويسنده : sarina

 

الهی ...با خاطری خسته،دلی به تو بسته،دست از غیر تو شسته،درانتظار رحمتت

نشسته ام...

میدهی کریمی...

نمیدهی حکیمی...

می خوانی شاکرم...

میرانی صابرم...

احوالم چنان است که میدانی و اعمالم چنین است که میبینی...

نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز...

الهی مشت خاکی را چه شاید و از او چه بر آید...؟

دستم بگیر یا ارحم الراحمین


برچسب‌ها:
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد